دكترمرزبان لنتيم كه نميتونه درست مشاوره بده اين يه كام أوت لنتيه و من واقعن نميدونم چه گوهي بخورم برم بگم سلام مامان خوبي من سوگلو دوس داشتم پس آل جي بيتيم؟
اشتراک گذاری در تلگرام
وقتي از خواب بلند شد،اول به خوابي كه ديده بود فكر كرد.خواب هاي كه محال برد واقعي شن.بعد بلند شد و خودشو كشت.بعد ماسكاي شكسته ديروزشو بهم چسبوند و گذاشت تا خشك شن.وقتي كه ماسكاش كامل خشك شدن،انداختشون دور.بعد دروغ گفت.يه عالمه.نميدونم چن تا.ده تا،صدتا،هزارتا،نميدونم.بعد اينكه دروغاش تموم شد،عشق ورزيد.به همه.به همه بجز خودش.وقتي كه عشق ورزيدنش تموم شد،قلبشو أورد بيرون.پارش كرد و داخلشو بيرون اورد.توي اون قلب خيلي چيزا جمع شده بودند.چيزاي زشت و ترسناكو
اشتراک گذاری در تلگرام
من نميدونم واقعا عاشق يه دختر شده بودم يا نه.اما يادمه كه با اينكه عطرش بوي جهنم ميداد،من با ولع بوش ميكردم.يادمه با اينكه حرفاش به تلهي جهنم بود،من ازش لذت ميبردم.صداي نفس نفس زدناي سردش وقتي كه روي كولم بود،صداي جهنمي بود كه بهم ارامش ميداد.يادمه به اندازه ي جهنم حالش ازم بهم ميخورد.يادمه به اندازه جهنم زيبا بود و يادمه به اندازه جهنم زجر كشيدم… اما با اين حال اون جهنم بهشت من بود.يه بهشت تلخ با يه بوي عطر نفرت انگيز.
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت